مینا بیوک جعفرزاده در 15 بهمن ماه سال 1325 در فصل زمستان در شهر خوی از توابع آذربایجان غربی چشم به جهان گشود. این بانوی گرانقدر و مادر مهربان سینمای ایران در زمینه بازیگری سینما، تلویزیون و گویندگی رادیو فعالیت می نماید.
بیوگرافی مینا جعفرزاده: مینا جعفرزاده بانوی گرانقدر و مادر مهربان سینمای ایران در زمینه بازیگری سینما، تلویزیون و گویندگی رادیو فعالیت می نماید. وی همسر بهمن زررین پور کارگردان و بازیگر دهه 50 است. مینا جعفرزاده در فیلم های بسیاری از جمله فیل در تاریکی، اخراجی ها و خاله خانم به ایفای نقش پرداخته است.
بیوگرافی مینا جعفرزاده
نام اصلی: مینا جعفرزاده
تاریخ تولد: 15 بهمن ماه 1325
محل تولد: شهر خوی آذربایجان غربی
حوزه فعالیت: گویندگی رادیو و بازیگری در سینما و تلویزیون
مینا بیوک جعفرزاده در 15 بهمن ماه سال 1325 در فصل زمستان در شهر خوی از توابع آذربایجان غربی چشم به جهان گشود. این بانوی گرانقدر و مادر مهربان سینمای ایران در زمینه بازیگری سینما، تلویزیون و گویندگی رادیو فعالیت می نماید.
تحصیلات بانوی گرانقدر سینمای ایران مینا جعفرزاده تا مقطع دیپلم می باشد که به دوران قبل از انقلاب جمهوری اسلامی ایران بر میگردد.
ازدواج با بهمن زرین پور
وی همسر بهمن زرینپور کارگردان و بازیگر دهه 50 و قبل از انقلاب می باشد. مینا جعفرزاده دربسیاری از کارهای همسرش حضور داشته و زوج هنری موفقی بوده اند.
اظهارات جالب بانو مینا جعفرزاده در مورد ازدواجش با بهمن زرین پور: “قبل از ازدواجم با جناب بهمن پور در فعالیتهای متعددی همدیگر را میدیدیم و برخوردهای زیادی با هم داشتیم.
وقتی سر کار بودیم جناب زرینپور با طنز شیوا و زیبای خود جلوی همکاران به من میگفتند که من تو را عقدت می کنم و مهریه را هم کفترهای امام رضا قرار میدهم. من همیشه متعجب بودم چرا مهریه ام را می گفت کفترهای امام رضا بسیاری از همکارانم وقتی این صحنه را می دیدند به من می گفتند که این از تو خوشش اومده است.
یک روز سر ضبط یک کاری بودیم که یک دفعه بهمن زرین پور به من نگاهی کرد و گفت من امروز میام خواستگاری. من بسیار شوکه شدم، اتفاقا همان روز هم آمد اما بدون گل بدون شیرینی و حتی با شلوار لی. پیش پدرم رفت با پدرم صحبت کرد و پدرم مخالفت کرد. وقتی از پدرم دلیل مخالفتش را پرسیدم به من گفت آداب و رسوم را رعایت نکرده است آخه چه کسی با شلوار لی بدون یه دسته گل یا شیرینی به خواستگاری می رود. بعدها دیگران با پدرم صحبت کردم و پدرم قبول کرد بیایند.”
حاصل ازدواج بانوی سینمای ایران مینا جعفرزاده و جناب بهمن زرین پور کارگردان و بازیگر سینمای ایران دختری به نام سولماز زرین پور می باشد.
سولماز زرین پور هم همانند مادر و پدر خود دارای ذوق و استعداد درونی هنر می باشد وی در زمینه موسیقی فعالیت دارد و پیانیست میباشد و در حال حاضر هم پیانو تدریس می کند مینا جعفرزاده و بهمن زرین پور از تک دختر خود سولماز زرین پور یک نوه به نام مسیح دارند.
فوت بهمن زرین پور همسر مینا جعفر زاده
بهمن زرین پور همسر بانو مینا جعفرزاده در سال ۱۳۹۵ در هفدهم تیر چشم از جهان فرو بست.
فعالیت هنری مینا جعفرزاده
بانو مینا جعفرزاده فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۸ تا به اکنون آغاز نموده است و در ایفای نقش در تمامی نقش های واگذار شده توسط کارگردان های متعدد بسیار توانمند بوده است.
مینا جعفرزاده فعالیت خود را به صورت جدی از سال 1348 در رادیو به عنوان گوینده بخش ویژه کودکان آغاز نمود.
وی در خاطره ای آغاز فعالیت خود در رادیو را این گونه بیان میکند: “من در دوران دبیرستانم در درون خودم استعداد بازیگری را یافتم. در همان دوران دبیرستان بود که به اردویی در رامسر رفته بودیم و در آمفی تئاتر آن اردو نمایشی اجرا شد که من هم در آن حضور داشتم. همان جا بود که فریدون توفیقی مجری رادیو بازی مرا دید از بازی من خوشش آمد و از من دعوت کرد تا به رادیو بروم من هم بدم نمی آمد چون از بچگی به این کار علاقه داشتم.با حمایتهای جناب توفیقی، بنده توانستم در بخش ویژه مخصوص کودکان در رادیو فعالیت نمایم.”
مینا جعفرزاده در ادامه صحبتهایش در مورد آغاز فعالیت هنری اش در مصاحبه ای گفته است: “من از بچگی به بازیگری علاقه مند بودم. گویندگی در رادیو را دوست داشتم ولی همیشه ارزویم این بود که به سینما و تلویزیون بروم. پدر من بازاری بود و در بازار کسب و کاری داشت. نمیدانم شاید طرز فکر او اینگونه بود دوست نداشت که دخترش در تلویزیون و سینما بازی کند و بازیگر شود.
اولین فعالیت من در سینما به کارگردانی بانوی گرانقدر شهلا ریاحی بود و در آن فیلم حضور یافتم بازی کردم و نقشی که به من داده بودن را با تمام توانم اجرا کردم ولی خب پدرم مخالف بود من مخالفت پدر خود را با خانم شهلا ریاحی در میان گذاشتم وی به من گفت: صحبتی نکن حرفی نزن تا که مجموع پخش بشود تا بعد ببینیم چه میشود.
روزی که قرار بود فیلم پخش بشود از هر ترفندی استفاده کردیم تا پدر آن روز در خانه نباشد که نبیند من در یک فیلم سینمایی بازی کرده ام، ولی نشد.
آن روز دل در دل من نبود استرس داشتم اضطراب داشتم ولی خب دیگر دیر شده بود من بازی کرده بودم و فیلم هم داشت پخش میشد پدرم و من به صورت خیلی باور نکردنی با هم نظاره گر آن فیلم بودیم طرز فکر خودش را داشت و طرز فکرش برای من قابل احترام بود.
پس از دیدن آن مجموعه پدرم گفتند که این اولین و آخرین باری بود که در یک فیلم بازی کردی. من هم حرف پدرم را گوش دادم پیشنهادهای متعددی داشتم که به همه آنها جواب رد دادم تا اینکه بعدها در سینما استخدام شدم.”
منبع: گفتنی